- نویسنده :
- بازدید : [۲۹۱] مشاهده
- دسته بندی : دسته: عاشقانه ها ,
مرا بی هوا نبوس!
دیوانه...
قلبم فرو می ریزد
مگر نمی دانی
شکوفه های بهاری
با هر نسیم کوچکی
می افتند
به زیر پای درخت...
اینطور ویرانگر
مرا نبوس!
مرا بی هوا نبوس!
دیوانه...
قلبم فرو می ریزد
مگر نمی دانی
شکوفه های بهاری
با هر نسیم کوچکی
می افتند
به زیر پای درخت...
اینطور ویرانگر
مرا نبوس!
من تشنه لبهای درافشان توهستم
دیوانه چشمان غزل خوان توهستم
چون ساحل دریای نگاهت هوسم بود
عمریست که من قوی پریشان توهستم
بابا داشت روزنامه میخوند
بچه گفت: بابا بیا بازی!
بابا که حوصله بازی نداشت یه تیکه از روزنامه رو که نقشه دنیا بود تیکه تیکه کرد و گفت : فرض کن این پازله…! درستش کن!
چند دقیقه بعد بچه درستش کرد
بابا با تعجب پرسید: تو که نقشه دنیا رو بلد نیستی چطور درستش کردی؟!
بچه گفت: آدمای پشت روزنامه رو درست کردم، دنیا خودش درست شد
آدمای دنیا که درست بشن، دنیا هم درست میشه
وقتی تو لیوان بیش از حد آب بریزی که سرریز بشه
اونی که مقصره،
لیوان نیست
مقصر تویی!!!
که بیش از ظرفیتش بهش آب دادی
پس مراقب ظرفیت طرف های مقابلت باش
تا لبریزش نکنی.
گاهی دلم هیچ چیز نمیخواهد
جز گپ ریز ریز با مادرم
هی من حرف بزنم
هی او چای تازه دم بریزد،
هی چای ام سرد بشود
هی دلم گرم.
آنجا که چای ات سرد می شود
و دلت گرم
"خانه مادر است"